آرشیو مولودی، مداحی و مرثیه
-
0
اشعار شهادت حضرت علی اکبر (ع) – زیباترین بیت غزل از دفترم ریخت
زیباترین بیت غزل از دفترم ریختوقتی که شاخ و برگ زیبا پیکرم ریخت یک نیمه از من در وداع از من جدا شدوقتی به خاک افتاد نیم دیگرم ریخت می […] -
0
اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع) – ای ثانی حیدر
ای ثانی حیدرمؤذن محشر به قد و بالاتهزار الله اکبر یا علی یا علیبیا ببین جمال اربابو و چشمای علی اکبرزیباترین طلوع مهتابو تو زلفای علی اکبرتا آخر دنیا پیچید […] -
0
شعر شب عاشورا – خواب دیدم در این شب غربت
خواب دیدم در این شب غربتخواب دستی عجیب و خون آلود خواب دیدم که پیکرم خواهرطعمه ی گرگ های وحشی بود اضطرابی به جانم افتادهکه بیان کردنش میسّر نیست یک […] -
0
مداحی – شهادت حضرت علی اکبر (ع) – هزار الله اکبر از این قد و بالا
مداحی مناسبت: شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام مداح: حسن خلج عنوان: هزار الله اکبر از این قد و بالا هزار الله اکبر از این قد و بالا هزار الله […] -
0
شعر شهادت امام حسین (ع) – نفس صبح، شرار است، شرار است، شرار
نفس صبح، شرار است، شرار است، شرارآسمـان کوه غبار است، غبار است غبار کوهها سوخته چون سینه ی خورشید، همهدودشان مانده بـه آیینه ی خورشید، همه قدسیان سوخته بال و […] -
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – من ماندم و تمام خطرهای روبرو
من ماندم و تمام خطرهای روبروراهی که مانده است و سفر های روبرو در پای آفتاب بدن های پشت سردر دست باد شانه ی سرهای روبرو شاید هنوز بود پسرهای […] -
0
شعر میلاد امام حسین (ع) – چه سایه سار پر از لطف و رحمتی داری! “محمد ناصری”
چه سایه سار پر از لطف و رحمتی داری!به جمع سایه نشینان عنایتی داری غبار تربت تو با دم مسیح یکی ستعجب دوای عجیبی چه تربتی داری در آن جمال […] -
0
اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع) – از خیمه بیرون آمده پیغمبری دیگر
از خیمه بیرون آمده پیغمبری دیگرپیغمبری دیگر که دارد کافری دیگر جبرییل هم دیگر همان جبرییل سابق نیستدر محضرش می آید اما با پری دیگر عباس بر او قل هوالله […] -
0
اشعار شهادت امام حسین (ع) – بملتی که مرامش بود مرام حسین
بملتی که مرامش بود مرام حسینمن احترام گذارم باحترام حسین از آنجهت شده دیوان کربلا دل ماکه افتتاح شده از ازل بنام حسین هنوز یاد کند قلب عالم امکانز ذوالجناح […] -
0
اشعار ولادت حضرت رقیه (س) – آسـمان شـد پـر ستاره، جـشن مـیلادِ بـهاره
آسـمان شـد پـر ستاره، جـشن مـیلادِ بـهارهمـی کشد از دل ز شادی، برق شوقت چون شراره ای تـمام سـر نوشتم ای که هـستی تـو بهـشتم با قدوم پـاکت ای گـل […]