آرشیو دیدگاه های دیگران
-
0
شعر ورود به ماه محرم الحرام – هلال خون، مه خون، ماه اشک، ماه عزاست
هلال خون، مه خون، ماه اشک، ماه عزاستعزای کیست؟ گمانم عزای خون خداست خمیده قامت گردون، شکسته پشت فلکروانه خون دل از چشم آدم و حوّاست پریده رنگ ز رخسار […] -
0
شعر روضه امام حسین (ع) – خنجر کشیده اند خدا را رضا کنند (حامد خاکی)
خنجر کشیده اند خدا را رضا کنندخود را به زور در دلِ گودال جا کنند اینجا که گود بود چرا خورده ای زمین؟جایی دگر نبود سرت را جدا کنند؟ انصاف […] -
0
شعر روضه امام حسین (ع) – لب های تو مگر چه قدر سنگ خورده است (علی اکبر لطیفیان)
لب های تو مگر چه قدر سنگ خورده استقاری من چقدر صدایت عوض شده تشریف تو به دست همه سنگ داده استاوضاع شهر کوفه برایت عوض شده تو آن حسین […] -
0
شعر نوحه شهادت حضرت رقیه (س) – خسته شدی باباجون بشین رو دامنم تا (محسن طالبی پور)
خسته شدی باباجون بشین رو دامنم تاقـصه بگم برات از گم شدنم تو صحرا از روی ناقه ، افتاده بودم ، بدون عمه ، جون داده بودممنو رو خاکا می […] -
0
شعر ماه محرم – آقا سلام ماه محرم شروع شد
آقا سلام برغزل اشک ماتمتبر مسجد و حسینیه و روضه و دمت چندی گذشت در غم هجران اشک تو پرمی کشید دل به هوای محرّمت آقا سلام ماه محرّم شروع […] -
0
اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع) – مژده بدید به دلها که شام غم سر اومد
مژده بدید به دلها که شام غم سر اومدآى جوونا به صف شید على اکبر اومد تپش تپش دلم به نام توستمرغ دلم اسیر دام توست یابن الحسن (۳) چه […] -
0
اشعار شهادت حضرت رقیه (س) – خرابـه گوشه سـی عمّـه گتـوردی جانه منی
خرابـه گوشهسـی عمّـه گتـوردی جانه منیگلون چکون سیزی تاری بیر اوزگه یانه منی آچون قولومی قوری یرده جانویروم راحتگلنـده شمـر اونـا ویرمیـون نشـانه منی یوزیمه سیلی ووروب قورخورام دوباره ووراخرابـهده […] -
0
اشعار شهادت علی اصغر (ع) – هنوز دیده ی مادر به گاهواره ی توست
هنوز دیده ی مادر به گاهواره ی توستبه خیمه، منتظر دیدن دوباره ی توست به خنده دل بِرُبودی ز مادر، ای اصغر !بیا که شادی مادر به یک اشاره ی […] -
0
اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع) – رستم، ز چه بر قدرت خود می نازی
رستم، ز چه بر قدرت خود می نازیاسطوره ز خود از چه بگو می سازی لازم به مصاف تن به تن نیست ببینبا برق نگاهش دل خود می بازی -
0
اشعار شهادت حضرت مسلم (ع) – دل خون ز نامردی این نا مردمانم
دل خون ز نامردی این نا مردمانمدر شهر کوفه بی پناه و بی امانم این جا به نامردی عجب مشهور گشتهچشم و دل نا مردمانش کور گشته از غصه من […]