آرشیو دیدگاه های دیگران
-
0
اشعار در وصف رقیه گنج ویرانه
من در سه ساله، رنجِ چهل سال دیده امگنجم، به کنج کلبه ویران خزیده امدرد یتیمی و ستمِ راه و تشنگیزین ها بهتر شماتت اعدا شنیده اممجروح گشته پای من […] -
0
شعر شهادت حضرت رقیه (س) – امشب سری به گوشه ی ویرانه می زنی؟ (خلیل عمرانی)
امشب سری به گوشه ی ویرانه می زنی؟گامی در این سکوت اسیرانه می زنی؟ ای روشنای دیده ی دل های تیره بختامشب سری به خانه ی پروانه می زنی؟ یک […] -
0
اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع) – جانهاى ما فداى تو اکبر (۳) فداى تو اکبر (۳
]جانهاى ما فداى تو اکبر (۳) فداى تو اکبر (۳یا ]نور چشم حسین على اکبر(۳)على على اکبر(۳) مست بویت شده همه گلهااى نور چشم و دلبر طاها تویى نگار مانگار […] -
0
اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع) – یـازده روز گـذشت از مـه شعبـان معظـم
یـازده روز گـذشت از مـه شعبـان معظـمکه عیان گشت دوباره رخ پیغمبر اکرم ذات حق- جلّ جلاله- پسری داد به لیلاکـه سـراپـای بـود آینـۀ جـد مُکـرّم نه عجب اینکه به […] -
0
اشعار اربعین حسینی – زینب از شام غم، کربلا آمده
زینب از شام غم، کربلا آمدهبر سر تربت، شهدا آمده تو حسین منی – نور عین منی «تکرار»* مادران بی پسر کودکان بی پدرهمه آتش به دل، همه خونین جگر […] -
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – ای که گرفته صبر من این نام و اسمت
ای که گرفته صبر من این نام و اسمتبرده تمام هوش من کرب و بلایت افتاده ای در کربلا ای جان زینبباشد فدای راه تو این جان زینب از ظلم […] -
0
شعر ویژه عاشورا – ظهر فردا چه کنم اینکه بد احوال شوی
ظهر فردا چه کنم اینکه بد احوال شویبا لبِ تشنه زمین خورده و بی حال شوی ظهر فردا چه کنم غیر همین شیون و شیناز کنار حرمت راهیِ گودال شوی […] -
0
اشعار ولادت امام حسین (ع) – آب وآیینه صفا میاره
(آب وآیینه صفا میاره با درخشش ماه و ستاره ابر عاشقی داره میارهآره داره می باره ۴) نم نم مو آروم بی صدا میون کوچه هامی زنه باز بارون به […] -
0
شعر شهادت حضرت رقیه (س) – مهتاب روزگار پر از شام ما شدی (محمد امین سبکبار)
مهتاب روزگار پر از شام ما شدیطوفان موج گریۀ این دیده ها شدی امشب خدا ظهور تو را مستجاب کردوقتی درون سینۀ تنگم دعا شدی من در پناه گرمی آغوش […] -
0
شعر ویژه کاروان اسیران کربلا – نمی گویم ز نوک نیزه با خواهر تکلم کن
نمی گویم ز نوک نیزه با خواهر تکلم کننگاهت پاسخ من داد، بر طفلت ترحم کن اگرچه غنچه ی بی آب، نشکفد امادرِ فردوس را بگشا، به روی من تبسم […]