آرشیو از دیدگاه شعرا

سری ز نیزه زمین خورد بس که زخمی بودسری که وا شده از هم ز ضربه های عمود سری ز نیزه زمین خورد، وای خواهر اوچگونه می نگرد غلط خوردن […]

ادامه ...

بالم شکسته، از پرم چیزی نگویماز کوچ پر دردسرم چیزی نگویم طوفان سختی باغ مان را زیر و رو کرداز لاله های پرپرم چیزی نگویم حق می دهم نشناسی ام؛ […]

ادامه ...

یک اربعین غریبی و مصیبت و رنج و بلایک اربعین نامردی و جنایتِ یزیدیا آه زینب چی دیده چه ها کشیدهبرگشته با یک قَدِّ خمیده ناله می زد داداش دلم […]

ادامه ...

خواهر غم دیده ام ای زینب کبری بیا آخرین دیدار شد ای خواهرم تنها بیا زینب کبری بیادختر زهرا بیا آخر عمر من است و اول بی یاریت مهربان خواهر […]

ادامه ...

اگر چه وسعت دریای غم کنار نداشتتحمل غم عشقت یک از هزار نداشت نشسته بود به شام خرابه در اندوه سه ساله ای که به دور از پدر قرار نداشت […]

ادامه ...

فلک سر در گریبان حسین استشب شام غریبان حسین است حسین جانم حسین جانم حسین جانزمین و آسمان را غم گرفته به مقتل فاطمه ماتم گرفتهحسین جانم حسین جانم حسین […]

ادامه ...

علی اکبر أشبه الناس پیمبر پسر رعنای کوثر نوه ی اول حیدر دوباره به عشق پاک تو قلبم می خونههمیشه نوای ذکر تو آروم جونه روزی که به دنیا اومدی […]

ادامه ...

گمان نمی کنم این روح پیکرم باشدتنی که مثله شده در برابرم باشد بدن بدن کیست این چنین شده است؟اگر خدای نکرده برادرم باشد …! فدای خواهر مظلومه ای که […]

ادامه ...

در سرخی غروب نشسته سپیده اتجان بر لبم ز عمر به پایان رسیده ات آخر دل عموی تو را پاره پاره کردآوای ناله های بریده بریده ات در بین این […]

ادامه ...

ازخیمه هاکه رفتی و دیدی مرا به خوابداغی بزرگ بر دل کوچک نهاده ای گرچه زمن لب تو خداحافظی نکردمی گفت عمّه ام به رخم بوسه داده ای من با […]

ادامه ...